تقریبا بیش از دو سال از تلخ ترین روز زندگیم می گذره, روزی که پدربزرگم,. چشمانش را برای همیشه بست. به مناسبت روز پدر قصد دارم بخشی از شعر فریدون مشیری را به او تقدیم کنم. بی تو, سی سال, نفس آمد و رفت,. این گرانجان پریشان پشیمان را. کودکی بودم, وقتی که تو رفتی, اینک,. پیرمردی ست ز اندوه تو سرشار, هنوز. شرمساری که به پنهانی, سی سال به درد,. نشد از گریه سبکبار هنوز! آن سیه دست سیه داس سیه دل, که تورا,. چون گلی, با ریشه,. از زمین دل من کند و ربود.

نام تودربرگي ازدفتر زندگي ام نقش بسته ست هنگامي که خواستم تنهانام توراآتش بزنم برگ برگ زندگي ام سوخت. من آپ نمیکنم ولی حیف نیست که . عید حقیقی را کسانی درک میکنند که. با یک چشم بر گذشته میگریند. و باچشم دیگربه آینده لبخند میزنند. سلام بچه ها این وب. دیگه آپ نمیشه ولی نظرات. در چشمانت خیره شوم د.

Trawels Jewels - сокровища путешествий. Нас зовут Антон и Женя. Мы, как и многие наши друзья и знакомые - граждане не только России, но и мира. Мы много лет путешествуем по нашей любимой планете Земля. Узнать о секретах самостоятельных путешествий,.